دانلود کتاب نغمه شب از آرام و بنفشه با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نغمه تک دختر یه سازنده سرشناس تو شیرازه، دختری که بخاطر نگرانی ها و حساسیت پدر و مادرش وابسته و منزوی شده. بخاطر این وابستگی ها نغمه سه ساله پشت کنکور مونده و به شدت دلش استقلال و رفتن از خونه میخواد. برای همین از مردی کمک میگیره تا بتونه پدرش رو راضی کنه و دانشگاه شهر دیگه بره، مردی که در ظاهر هدفش کمک به استقلال نغمه است اما در باطن ... برنامه دیگه ای برای نغمه داره!
اما حالا حس عجیبی داشتم. یعنی ممکنه شهریار بیاد از من خواستگاری کنه؟ تو این افکار و تصورات بودم که صدای در اومد. به حیاط نگاه کردم. شهریار ماشین رو پارک کرد. با بابا پیاده شدن. جلو ماشین ایستادن و حرف زدن سیگار کشیدن و گرم صحبت شدن پوزخندی زدم و برگشتم رو تخت ساده ای ها نغمه… این مرد غرق کاره… مسلما هم موارد زیاد و خوبی مثل همون ها که مامان معرفی کرد بصورت کاندید داره دیگه به تو دانشجو که نگاه نمیکنه برگشتم رو تخت و
سعی کردم بخوابم با کلی خواب های عجیب و غریب خوابم برد. صبح بیدار شدم خبری از شهریار نبود با مامان اینا رفتیم تهران گردی. مریم هم باهامون اومد و مارو کلی جاهای جالب برد. از شهریار تا شب خبری نشد. مامان اینا قرار بود یکشنبه صبح زود برن. شنبه من و مریم رفتیم دانشگاه و عصر با هم برگشتیم. مریم برام تعریف کرد پنج شنبه با مرتضی چی شد و بهش پیشنهاد داد و چیکارها کردن خیلی ذوق داشت خوش حال بود. منم براش خوشحال بودم. شب هم عادی با مامان
و بابا گذشت و تا ۱۲ شب من و مامان حرف زدیم از خاله اینا و عمه اینا و همه چیز گفتیم. صبح ۶ بیدار شدیم و اونا راهی شدن. حالم نسبت به دفعه قبل بهتر بود اما بازم حس دلتنگی داشتم. برگشتم اتاقم و کز کردم زیر پتو کل این ۲ روز گذشته از شهریار خبری نبود دیشبم نیومد با بابا اینا خداحافظی کنه برای همین یه جورایی ازش ناراحت بودم گوشیم رو برداشتم و بهش پیام دادم: بابام اینا رفتن نمیدونم چرا اینکارو کردم و پیام دادم ساعت ۶/۵ صبح بود انتظار نداشتم الان جواب بده …