دانلود کتاب سراب من از فرناز احمدلی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
عماد بوکسور معروف، خشن و آزادی که به هیچی بند نیست. با وجود چهل میلیون فالوور و میلیون ها دلار ثروت همیشه عصبی و ناارومِ… بخاطر گذشته عجیبی که داشته خشونت وجودش غیرقابل کنترله. انقد عصبی و خشن که همه مدیر برنامه هاش سر یه هفته فرار میکنن و خودشونو گم و گور میکنن. تا وقتی که پای سراب به عمارتش باز میشه. مدیر برنامه جوون و آرومی که طلاق گرفته و یه دوقلو داره. دختری که زندگیش بخاطر عقاید قدیمی یسریا جهنم شده. تنها چیزی که می خواد خوشبختی و آرامش بچه هاشِ …
با استرس درو باز کرد و داخل رفت. صدای پارس سگا مثل دفعه قبل حیاطو ترسناک کرده بود. هوووف نترس سراب به چیزای الکی ام فک نكن… سگاش بسته ان اگه باز بودن آقای کیانی بهت میگفت دیگه… خودتو جمع کن نباید گیج بزنی… فقط به آینده بچه ها فک کن و چشماتو رو چیزایی که اذیتت میکنن ببند… نفس عمیقی کشید و با قدمای بلند داخل رفت. بدون اینکه به مجسمه گرگ نگا کنه از پله ها بالا رفت… درو هل داد و داخل رفت.. همه جا ساکت بود.. اروم گلوشو صاف کرد : آقای کاشف!! جوابی نگرفت حدس میزد حموم باش…
با سرعت وسایلی که لازم داشتنو جمع کرد.. امروز باید واسه فیلم برداری تبلیغاتیش میرفتن… آقای کیانی قبلا كل عمارتو نشون داده بود ولی بازم میترسید توش گم شه.. نمیدونست کار درستیه که بدون اجازش بره تو اتاق یا نه ولی باید وسایلو جمع میکرد… مردد جلوی اتاقش وایساد چند بار در زد ولی بازم خبری نشد… شاید اصلا خونه نیست… درو باز کرد و داخل رفت… اتاقش خیلی بهم ریخته بود… برعکس بقیه قسمتای خونه انگار اینجارو بمب زده بودن… با بدبختی لباسایی که قرار بود بپوشه رو پیدا کرد… لعنتی انقد لباس
داشت میتونست چند مزون بزنه. البته حقم داره داشته باش کم کسی نیست که… عماد كاشف… تو این چند وقته خیلی دربارش تحقیق کرده بود تا حالا نشده به لباسو دوبار بپوشه.. وسواس داره؟!؟! سرشو تکون داد چرخید از اتاق لباسا بره بیرون که لحظه صدای در و پشت بندش حرف زدن عمادو شنید. -فک میکنی چقد میتونه دووم بیاره؟! صدای عصبی و نالان رامانو پشت بندش شنید: جون هرکی دوس داری این بیارو آدم باش… امسال کار زیاد داریم بدون مدیر برنامه بدبخت میشیم… خانوم مهرابی واقعا از همه نظر عالیه …