بسم الله الرحمن الرحیم
دانلود رمان جن نامه هوشنگ گلشیری
| نسخۀ رمان: PDF، رمان جاوا، رمان صوتی، رمان های آیفون EPub |
بخشی از رمان مرحوم گلشیری:
کنار باغچه نشسته بود و گریه می کرد. مرده را گذاشتند توی آمبولانس و بردند. گریۀ پدر از همان جا شروع شد، وقتی که دکتر یا پرستاری خواست لنگ را از صورت مرد پس بزند. مگس ها بلند شدند و توی هوا چرخیدند، و لنگ که با صدای خشی از صورت بی پوست مرد کنده شد، بر گوشت پخته نشستند.
پدر یک دفعه زد زیر گریه . از مردها فقط او گریه کرد. مادر می گفت : برادرش بوده . زنش چیزخورش کرده بوده . بعد هم یک دفعه غیبش زده . چهل سالی داشته ، شاید هم بیشتر. از سینه تا پای مرد زیر یک ورقه گل بود. وقتی مد می شده ، آب تا سینه اش بالا می آمده . دیگر نمی رفتیم . جوی آب همان پشت دیوار بود. روی سرشاخه هایی هم که از دیوار نخلستان بیرون زده بود، گنجشک بود، اما به ضرب ریگ اگر از ده تا یکی می خورد حتماً آن طرف دیوار می افتادند. یکی دو تا هم افتاد. همین طور رفتم تا آن طرف کلانتری ، از پشت خاکریز. وقتی دیگر کش جای خالی نداشت برگشتم .
نسخۀ صوتی رمان: دریافت