دانلود رمان بوستان از سعدی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی، این اثر را در زمانی که در سفر بوده است، سروده و هنگام بازگشت به شیراز آن را بر دوستانش عرضه کرد. این اثر در قالب مثنوی و در بحر متقارب سروده شده است، و از نظر قالب و وزن شعری حماسی است هر چند که از نظر محتوا به اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات پرداخته است. ویژگی مهم این اثر روانی و سادگی زبان آن در کنار مفاهیم عمیقاخلاقی حکمی است که شیخ شیراز در ضمن حکایات به آنها اشاره میکند.
شبی یاد دارم که چشمم نخفت شنیدم که پروانه با شمع گفت:
که من عاشقم گر بسوزم رواست تو را گریه و سوگواری چراست؟
بگفت ای هوادار مسکین من برفت انگبین[۱] یار شیرین من
چو شیرینی از من به در میرود چو فرهادم آتش به سر میرود
همیگفت و هر لحظه سیلاب درد فرو میدویدش به رخسار زرد
کهای مدعی! عشق کار تو نیست که نه صبر داری، نه یارای ایست
تو بگریزی از پیش یک شعله خام من استادهام تا بسوزم تمام
تو را آتش عشق گر پر بسوخت مرا بین که از پای تا سر بسوخت
نمانده ز شب همچنان بهرهای به زاری بکشتش پریچهرهای
همی گفت و می رفت دودش به سر که اینست پایان عشق ای پسر
اگر عاشقی خواهی آموختن به کشتن فرج یابی از سوختن