دانلود رمان حجله اجباری از نگار رازقندی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان دختری به اسم یارا هست بعد مرگ مادر پدرش میره خونه ای پدر بزرگش اونجا بهش میگن با پسر عموی خشنش ازدواج کنه حالا یارا با این مرد بی رحم چیکار کنه وقتی قلبش گیر یک دختر دیگس…
چشم هام رو بستم و به صندلی تکیه دادم. آرایشگر با هر بندی که روی صورتم می انداخت من پلکام رو روی هم فشار می دادم. حدود نیم ساعت به کارش ادامه داد تا بالاخره رضایت داد دست از سرم برداره. چشمامو باز کردم و اشکی که از شقیقه ام جاری شده بود رو پس زدم.
سرم رو بالا اوردم، توی آیینه دختری رو دیدم که دیگه آرزویی برای رسیدن بهش نداره. تمام رویاهام و شاهزاده ای با اسب سفید دود شدن و رفتن هوا. عشق! هه چه کلمه ی نا آشنایی. زن عمو جلو اومد و یه نگاه به صورت سرخ شدم انداخت – می بینی توروخدا نیره خانم…