دانلود کتاب اسیر نگاهت شدم از مریم قاسمی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مانیا دختر پرشور و اما مغرور… آراد درد دیده و مغرور… آیا میشه این دوتا آدم که پر از غرورن بهم برسن! اصلن مگه تو عشق و عاشقی غرور معنایی داره؟ مانیا روزی که نتیجه کنکورش اومده با آراد تصادف میکنه، همچی به این تصادف کوچیک ختم نمیشه. آرادی که بعده پنج سال به کشورش برگشته و از جنس زن بیزاره چطور با مانیا برخورد میکنه؟!….
دیدم مهراد ب ارام پیشنهاد رقص داد اونم قبول کرد… جااانم چیشد داداش منم چشم و گوشش باز شده ها… هی روزگار هیچکس نیس من باهاش برقصم یهو دیدم ی دست جلومه ای جانم کاش ی چیز دیگه از خدا میخواستم … دیدم بعلههه آقا فرازه. فراز: افتخار ی دور رقصو ب ما میدید مانیا خانوم؟؟! چ با ادب خوشم اومد اگه خواستگارم شد حتما راجبش فک میکنم… تا کجا پیش رفتم هههه
_البته فقط امیدوار رقص خوبی داشته باشین. فراز: اگه رقصم خوب نبود جسارت اینو نداشتم بهتون پیشنهاد بدم… اوه برم تا چیز بدی از دهنم در نیومده.. _بریم. دستمو گذاشتم تو دستش رفتیم وسط سالن و… شروع کردیم ب رقصیدن خوب می رقصید افرین خوشم اومد. همینجوری داشتیم میرقصیدیم ک نمیدونم چیشد منو چرخوند یهو دستمو ول کرد و دوباره گرفت…
ب خاطر این حرکت ناگهانیش خاستم دو تا حرف بازش کنم سرمو بالا اوردم یهو باز قفل شدم تو دوتا تیله سبز وحشی باز خودمو گم کردم و زمان و مکان فراموش شد خدایا من چم شده این چشما چی دارن ک توی این دو روز خوابو ازم گرفته لعنتی اعصابم بهم ریخت… اصن فراز چطور جاشو با این عوض کرد.. مگه دستم بهت نرسه آقا فراز اهههه… آراد: با خودت درگیری تو؟!….