دانلود رمان برنا از artin با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
برنا؛ با خستگی رفتم تو خونه خالی بودنش توی ذوق میزد. امروزم نشد، نشد یه کار درست پیدا کنم یک ماهه دنبال کارم خسته شدم دیگه. یهو گوشیم زنگ خورد شماره ناشناس بود جواب دادم گفت: +از شرکت مهندسی شانا تکین باهاتون تماس میگیرم تو اون مصاحبه ای که ازتون شد قبول شدین…
فردا راس ساعت هشت اینجا باشین. در حالی که در مناطق صعب العبورم عروسی بر پا بود جواب دادم: -بله حتما مزاحم میشم، خداحافظ. بالاخره یه کار درست گیرم اومد، همچین میگم کار درست انگار برای مدیر عاملی چیزی میخوان منو، یه منشی ساده شدم دیگه.
پاشدم برم به دوش بگیرم بعدم یه چیزی درست کنم کوفت کنم. از حموم که اومدم بیرون رفتم تو اشپزخونه یه تخم مرغ برداشتم درست کردم خوردم. رفتم توی حال نشستم سیگارمو روشن کردم شروع کردم به کشیدن. همین سیگار و دارم فقط یادم به اون زمان افتاد که اهل هیچی نبودم به بقیه هم میگفتم سیگار نکشین حالا …