دانلود رمان چیچک از فاطمه بانو با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
چیچک دختر درس خونی که بخاطر درسش می خواد بره فرانسه ادامه تحصیل بده، خانوادش شرط می زارن که اگه با پسری که اونا در نظر گرفته اند ازدواج کنه و می تونه با اون بره فرانسه و اما اونو مجبور به ازدواج با پسری خلافکار که هر شب خلاف می کنه می کنن…
با داد گفتم: _چی؟! مامان با حرص گفت: _آروم از بابات خجالت بکش، داد نزن. مادر من چی چیو داد نزنم، اصلا تو رو ولش، بابا تو _جواب بده، من قصد ازدواج ندارم، چرا اصرار می کنین. چیچک، عزیز بابا، من نمی تونم تو رو تنهایی بفرستم کشور غریب، که چند سال اونجا تنها باشی، باید کنارت یه مرد باشه، تا خیالم راحت باشه.
_باشه، چند روزه بحثمون شده در مورد این موضوع، قبوله. ازدواج می کنم، اما اگه از مرد منظورتون بابک هست، باید بگم متاسفم که اونو مرد می بینین. منتظر جوابی نموندم و با دو رفتم سمت اتاق رو تخت دراز کشیدم، هی اون پهلو، این پهلو شدم اما خوابم نمی برد، حق هم داشتم از بس فکر کردم، ازدواج اجباری…