دانلود کتاب
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
دانلود کتاب
دانلود رمان کوچه ای پر از آفتاب pdf از کیادخت نورافروز با لینک مستقیم

دانلود رمان کوچه ای پر از آفتاب از کیادخت نورافروز با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

آفتاب پهن شده، تو تازه داری می آیی؟ اشک در چشمان سیاه و کوچک رعنا حلقه زد. صدای زن لرزه بر اندامش انداخته بود. همین زنی که با نام اوستا او را می شناخت. با آنکه از ترس سر به زیر انداخته بود می دید که صبح تازه متولد شده و هنوز جوان است، پس چرا اوستا به او می گفت لنگ ظهر است؟ صدای هراس آور اوستا باز هم طنین افکند: – پس چرا همینطور واستادی! زود باش فضله های مرغو جمع کن. و او که از دیدن فضله های شل و آبکی مرغ و خروس ها دلش خالی می شد، اول رفت سراغ آنها که خشک تر بودند…

خلاصه رمان کوچه ای پر از آفتاب

تنها که ماند در گنجه ها را باز کرد. روی چهارپابه مقابل میز توالت نشست. چراغ مطالعه روی میز تحریر را روشن کرد. سری به دستشویی زد، جدا از نظافت برق می زد و بوی پاکیزگی می داد. چشمش افتاد به پنجره ای که رو به چمن سبز باز شد؛ یکی دوتا درخت هم داشتند. از اتاق بیرون رفتو دلش می خواست به همه جا سرک بکشد.، در پیچ سرسرا بود که حمام های وان دار را کشف کرد. به دنبال آن از درب سالن بزرگی که باز بود وارد شد. دستگاهی با چوب نفیس و فاخر در صدر سالن نظرش را جلب کرد؛ به طرفش رفت.

پشت دستگاه ایستاد، انگشتش را روی شاسی های سیاه و سفید حرکت داد. آهنگ گوش نوازی در فضای خالی سالن پیچید، تا وقتی که انگشتش را برنداشته بود صدا ادامه داشت، از آنجا باز هم به راه افتاد، در خوابگاه نه اثری از کتابخانه دید و نه وسایل ورزشی، دریغ حتی از یک میز پینگ پنگ، در آخرین مسابقه پینگ پنگ بازی را به میهن همکلاسی اش باخته بود. ظهر دید در سالن غذاخوری روی میزهای طویل بشقاب هایی را مرتب چیده بودند. داخل هر بشقاب یک کارد بود و یک چنگال، اما هر چه نگاه کرد اثری از قاشق ندید.

دخترها موقع غذا خورد پر سر و صدا بودند، بلند بلند حرف می زدند و شاد شاد می خندیدند. انگار که توی این دنیا هیچ غمی نداشتند. اما او خجالت می کشید که حتی سرش را از روی بشقاب بلند کند؛ مدتی طول کشید تا به خودش دل و جرات بخشد تا توانست سرش را بلند کند، آنگاه نظری به میز پشت سر دست راست دست چپ انداخت که هیچکدام از آن ها را نمی شناخت. البته انتظار هم نداشت کسی او را بشناسد. وای که چقدر امروز به یک نگاه همدلانه احتیاج داشت…

  • اشتراک گذاری
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    کوچه ای پر از آفتاب
  • نویسنده
    کیادخت نورافروز
  • صفحات
    312
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • برچسب ها:
کامنت ها

ورود کاربران

  • Shoryaپس فرمت pdfکوو...
  • سوگندسلام لطفا رمان پاورقی زندگی از همین نویسنده بزارید...رمان پاورقی خیلی بهتره از ا...
  • فاطمهمیشه جلد دوم و سومشو برام بفرستین...
  • Elhamسلام و خسته نباشید بابات رمان ولی باید بگم که مارال خیلی خودخواهه و این أدمو عصب...
  • رهاعالی بود از دستش ندید...
  • طراحی سایتتشکر...
  • باربریبا تشکر از سایت خوب ومفیدتون.پیروز و موفق باشید...
  • هاستسپاس از سایت خوب ومفیدتون.پیروز و موفق باشید...
  • طراحی وب سایتبا تشکر و سپاس از سایت خوب ومفیدتون.پیروز و موفق باشید...
  • موناسلام چرا برا من باز نمیشه...
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
دانلود کتاب
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4057 نوشته
  • 406 محصول
  • 626 کامنت
  • 784 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.