دانلود رمان گرگینه ها نمی گریند از هدر دیویس با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
در ابتدای کتاب با شلبی آشنا می شیم که با پدر شیمی دان ثروتمند و نامادریش زندگی می کنه، و قراره تابستون برای اصلاح رفتارش به یه کمپ فرستاده بشه، ولی خوشبختانه شلبی حق انتخاب داره و به کمپی می ره که خودش انتخاب کرده و در کمپ با آستین پل که پسر یه ستاره راک افسانه ای هست آشنا می شه اما …
آن شب جرقه های آتش از کمپ کرسکنت به هوا بر می خواست، مثل این بود که ستاره ها را به هوا پرتاب کنید. بحث و گفتگوها دور میز دایره شکلی که وسط کمپ گذاشته بود داغ بود. دسته ای از بچه های وحشی که پشت چشمانشان را سیاه کرده بودند با افسردگی و سر سختی در جاهای خالی کنار هم نشسته بودند. تعدادی از بچه های خپل هم درباره بهترین شیوه های پخت و پز بحث می کردند. تعدادی از پسر ها با لباس ارتشی، بازوهایشان را روی میز گذاشته بودند و با هم مچ می انداختند.
وقتی که مارشمالو ها را در آتش کباب می کردند دور تا دور میز دایره ای را بوی شکر سوخته فرا گرفت. اریل یکی ز آن پف کرده هایش را به نوک چوب زده بود، روی مارشمالو را کباب می کرد، بیرون می کشید و می خورد، بعد دوباره یکی دیگر را به چوب می زد. مارشمالو ها خوب بودند اما من واقعا دلم برای کمی از شیرینی های چسبناک مدل قدیمی که مطمئن بودم سینتیا کرامیز همراه با رمان عاشقانه ام بالا کشیده بودشان تنگ شده بود. به استین نگاه کردم که سه کنده دور تر نشسته بود.
چشمانش رنگ طلایی اتش چوب را منعکس می کرد و نور آتش صورت جذابش را روشن می ساخت. او به من خیره شد، احساس عجیبی داشتم، نه خوب، نه بد… فقط عجیب بود. روی کنده جا به جا شدم و سعی کردم راحت تر باشم. اریل در حالی که از هم تیمی هایش جدا می شد گفت: “چرا استین خیره شده؟ چیزی رو صورتمه یا اتفاق دیگه ای افتاده؟” “نه، نه تو نیستی، به من خیره شده” اریل آهی کشید و گفت: “هیچ وقت، هیچ کس منو نگاه نمی کنه” دست هایش را درون جیب های تیشرت کانگرویی مدل نیروی دریایی فرو برد…