دانلود رمان فرزند من از سحر شعبانی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رمان درمورد دختری بنام باران که مادر خود را وقتی به دنیا امده از دست داده و با پدرش اردلان زندگی می کنه تا اینکه فردی جدیدی وارد زندگیش میشه و حقایقی برملا میشه که …
از پاساژ اومدیم بیرون دیگه نتونستم دستمو از دستش به شدت کشیدم بیرون تند تند نفس می کشیدم ولی نفسم نمی اومد بالا. بردیا: باران اسپرت کو؟ نیاورده بودم انقد حول حولی امدم بیرون اسپریمو با خودم نیاوردم. سرمو تکون دادم. بردیا همونطور که بازومو گرفته بود گفت: یا علی تو بدون اسپری اومدی بیرون. من دارم میمیرم با این فکر اسپریمه دستشو بهشدت فشار دادم.
سریع بردم طرف ماشین خدا رو شکر ماشین جلو پاساژ پارک کرد. در ماشین باز کرد گذاشتم رو صندلی جلو خودشم سریع نشست. نمی دونستم داره چیکار می کنه ولی من داشتم جون می دادم دستم رفت طرف گلوم. بردیا کشیدم طرف خودش گفت: باران مجبورم همون موقع لباشو گذاشت رو لبام شروع کرد نفسشو محکم می فرستاد تو دهن من چند بار این کارو کرد لباشو که از رو لبام ورداشت تازه تونستم یه نفس عمیق بکشم.
سریع از تو بغلش کشیدم بیرون گذاشتم رو صندلی ماشین روشن کرد راه افتاد نفسم برگشته بود ولی خوب نبود اسپریمو می خواستم. با بالاترین سرعت رانندگی کرد. باز نفسم داشت قطع میشد. دستمو گرفت تو دستش و گفت: باران خوبی؟ جون جواب دادن نداشتم. نمی دونم کجا بودیم نگه داشت خودشم سریع پیاده شد. ۵ مین بعد در باز شد اسپره گرفت جلو دهنم تند تند زد تو دهنم با ولع نفس می کشیدم انگار دنیا رو بهم دادن….