پست های ویژه
دانلود کتاب هوو از بهاره موسوی با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سامر تقوی دکتر مغز و اعصابه که با دختر عموش سمیره ازدواج کرده و بچه دار نمیشن. سامر، مریم ک یکی از مراجعینشه رو بدون اینکه ب سمیره بگه رحمشو اجاره میکنه برا بچه دار شدن…
“سمیره” با رفتن سامر به همراه همکارش بر روی صندلی های انتظار نشسته و به خانمی که نامش را مریم صدا می کردند فکر می کردم. شکم برجسته اش نشان می دهد که حداقل باید سه و یا چهار ماه را داشته باشد. باورم نمیشد که الان بچه من و سامر در رحم زن طفلکی است کسی که به گفته دیگران عشقش را همسرش را از دست داد. مثل اینکه همه برای عملی که اینجا انجام دادند با این زوج شناخت داشتند و
به همین خاطر بود که همه پرستارها به شدت دلشان برایش سوخت. از دیدن آن چهره زیبا و معصوم نمی توانستم چیزی جز معصومیت و زیبایی ببینم هر مردی حق دارد که عاشق همچین فرشته ای شود. کسی که حاضر نشد دین خودش را ادا نکند و بی خبر از سامر کاری را که شرط گذاشته بودند رو انجام داد. از روی صندلی بلند شده و به طرف اتاقش رفتم. دستش را در دست گرفتم و آرام گفتم خواهش میکنم دووم بیار،
سامر کمکت میکنه باشه میدونم دیگه این دنیا برات جذابیتی نداره ولی خواهش میکنم به خاطر خودت هم که شده بخاطر ما خانواده هامون دووم بیار. شکست رو نپذیر و دست رد به سینه ناامیدی بزن. یک ماهی بود که مریم در کمایی بود که به صلاحدید برایش تجویز کرده ام اصلا نمیخواستم بپذیرم که بعد از بهوش آمدنش باید چگونه بهش می گفتیم که امین را برای همیشه از دست داده است. من که یک پا غریبه تر بودم…
