دانلود رمان زوال موج ها از پروانه قدیمی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
برسام پسری خوشگذرون و دختر باز که از دوست نامزد پسرخاله اش خوشش میاد ولی اتوسا مثل دخترای دیگه نیست که بهش پا بده و همین باعث میشه که برای به دست اوردنش دست به هر کاری بزنه حتی یه شب…
خسته از یک روز کار کد نویسی و زل زدن به صفحه ی مانیتور، کامپیوتر راخاموش کردم. با عجله کیفم را روی دوشم انداختم و به هدی اشاره ای کردم وگفتم: -هدی بجنب با این ترافیک معلوم نیست کی برسیم.هدی ابروی راستش را باال داد و با حیرت گفت:- اوغور به خیر… به سلامتی کجا؟اخمی کردم و گفتم:- دیوونه خونه، کجا رو دارم که برم؟
هدی خندید و با بالا انداختن چشم و ابرویی برای الهام گفت:- الهام تو با ما نمیای؟الهام مثل همیشه پکر و ناراحت چادرش را روی سر انداخت و نفسش را باحرص بیرون داد وگفت:- کجا بیام؟ الان میرغضب اون پایین منتظرمه… حواست نیست امشب مراسمداریم. تا الانشم زیاد موندم. می ترسم صدای بابام در بیاد.هدی پوفی کشید و با خشم گفت:- خاک برسرت کنن که نمی تونی از حقت دفاع کنی. اون از بابات اینم از نامزد عتیقه ت…