دانلود رمان هویت از میلان کوندرا با فرمت های pdf، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رمان هویت (Identity) وضعیت انسان معاصر را مورد بررسی قرار میدهد و آشفتگیهایی که بر روح و جان انسان سایه انداخته است را به تصویر میکشد. شخصیتهای اصلی این رمان از روند تغییرات جهان راضی نیستند، دائما از این تغییرات فرار میکنند، حسرت سنتهای گذشته و ازدسترفته را میخورند و از این سرخوردگیها به عشق پناه میآورند؛ عشقی که مایهی افتخار آنهاست و هویتشان را بازتعریف میکند.
زمانیکه ژان مارک در آستانهی اتاق ظاهر شد، شانتال واقعا میخواست شاد باشد؛ میخواست او را ببوسد، اما نمیتوانست؛ از هنگام گذارش به قهوهخانه، عصبی و بیحوصله شده و چنان در کج خلقی فرورفته بود که میترسید تلاشش برای نشان دادن رفتار عاشقانه اجباری و تصنعی به نظر آید.
سپس ژان مارک از او پرسید: «چه اتفاقی افتاده است؟»
شانتال به او گفت که بد خوابیده و خسته است، اما موفق نشد متقاعدش کند و ژان مارک به پرس و جو ادامه داد. شانتال که نمیدانست چگونه از این تفتیش عشق بگریزد، میخواست چیزی خندهدار به او بگوید؛ آنوقت بود که گردش بامدادیاش و مردانی که مبدل به درخت کودکان شده بودند دوباره به ذهنش آمد و در مغز خود جملهای یافت که، همچون موضوع کوچک فراموش شدهای در آنجا باقی مانده بود: «مردها دیگر برای دیدن من سر بر نمیگردانند.»