دانلود کتاب خوب ترین حادثه از زینب پیش بهار با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
خزر در تدارک مراسم عروسی با نامزدش پدرام است. همه چیز خوب پیش میرود تا اینکه درست چند روز مانده به مراسم عروسی، جسد افرا، خواهر فراری خزر، توسط پلیس پیدا میشود و مراسم عروسی به هم میخورد. با یافتن یک عکس در اینستاگرام خزر در پی گذشتهی تاریک خواهرش افرا راهی امارات میشود تا راز قتل خواهرش را بفهمدو این تازه شروع ماجراست. زیرا پای پدرام به عنوان …
حسین می گوید: بفرمایید خزر خانم. در باز میشود و من بی حرف میروم تو. سوار آسانسور میشوم و میزنم روی دکمهی سوم. به خودم زل میزنم یک زیبایی پوشالی همهی چیزی است که میبینم. دلم خون است دلم بلاتکلیف و درمانده است از اینکه تصمیم بگیرد نه دلم حریف عقلم میشود و نه عقلم حریف دلم نمیشود نمیشدند که من تنها راه را در فرار دیدم بلوز سفید تنم
است و دامن سیاه بلند مشکی. مانتوی جلو باز زرشکی و شال سیاه هم با بقیه خوب هماهنگ شده است. نگاهم میافتد به آویز طلایی نقشهی ایران که روی بلوز افتاده کادوی پدرام بود برای تولد سه سال پیشم پشت نقشهی ایران یک خزر برجسته حک شده است. کابین که تکان میخورد زل میزنم به در. در که آهسته کنار میرود، تصویر المیرا کامل میشود با لبخندی عمیق.
لبخند میزنم و نگاهم یک دور کامل روی هیکلش می چرخد. تنها شکمش است که کمی کوچکتر شده است. حسین پشت سرش میگوید: سلام خوش اومدین. نگاهش میکنم و سر تکان میدهم. گل و شیرینی را از بین در و تن المیرا میدهم دست حسین و دستانم را حلقه میکنم دور گردن المیرا. میبوسمش و کنار گوشش لب میزنم: قربونت برم. آهسته میزند به بازویم و …