دانلود رمان پانیک اتک از rozesorkh8 با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان راجع به بردیاییِ که بیماری پانیک اتک داره.هیچ دختری بردیا رو جذب خودش نمی کنه تا این که یه روز دوستای بردیا تو کافه تو شربتش قرص مشکوکی میریزن، یه دختر هم میارن که باهاش مکالمه داشته باشه اما بردیا سریع اونجا رو ترک می کنه سر راه با خواهر زاده یکی از همون دوستای کافه اش تصادف می کنه و اونو برای درمان میبره خونه ش توی خونه اون قرص ها روی بردیا اثر می کنه و …
به بخاری که از فنجون قھوه تلخ در حال فرار از بند گرما بود. نگاه کردم، اين روز ھا زندگی کسل کننده ای داشتم احساس می کردم ھمه چيز تکراری شده برام با صدای تقريبا شوخ سبحان نگاھم رو به سمتش سوق دادم :چرا تو خودتی پسر ؟ زنگ زدم طاھا يه چند تا سرگرمی توپ بياره يه حالی با ھم بکنيم .
بی تفاوت نگاھش کردم که دستش رو بی ھوا روی ميز کوبيد و گفت: پسر تو اصلا احساس داری، تا حالا با دختری دوست بودی، بس کن اين پاستوريزه بازيات رو بعضی وقتا شک می کنم به پسر بودنت.بازم چيزی نگفتم ھمونطور سرد نگاھش کردم با صدای زنگوله توجھمون به سمت در جلب شد …