دانلود رمان چراغ قرمز از رها بهرامی با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید لینک مستقیم
اکنون بعد از سالها دلیل این بی قراری های پشت چراغ قرمز را میفهمم…انگار تمام درد من عجله برای رسیدن به تو بود…!!از همان ابتدا ، از همان روز اول…و تو چه بهتر از من ترجمه کردی این قسمت گره خورده به پست تو و شیطنت های مرا..!!چه بهتر از من فهمیدی درد عاشقیم راو چه بهتر و دلنشین تر از من عاشق شدی..!فراستی تو بگو!من بین اینهمه دل مشغولی و مسئولیت در خانواده کی عاشقی یاد گرفته بودم که حالا این چنین در مقابل اسطوره ی احساس زندگیم درس پس میدهم..!!؟
خلاصه رمان چراغ قرمز
بطری اب معدنی رو انداختم توکولموبندشووو سووفت کردمو بعد انداختم رو دوشم..با صدای بلند گفتم_خدافظ بچه ها و از باشگاه زدم بیرون..هوا فوق العاده گرم بود..اه..کار خدا رو نگا..مردم خودشووون مادرزادی مانکنن اونوقت من باید تو این هوای گرم هی برم باشگاه هی خودمو بکشم که یکم رو فرم بیام..ماشینم توکوچه پشتی پارک بود…اخه اینجا هم جا بود اوردن باشگاه زدن؟!!؟یه جای پارکم نداره..
معلوم نیس با خودشون چه فکری کردن اینهمه هم پول میگیرن..رسیدم سر کوچه و قبل از اینکه بپیچم تو کوچه پشتی صدای ریحانه روشنیدم.._مهنا..مهنا.. برگشتم..یه سوویچ دستش بود و هی اینور اونورش میکرد و میدویید طرفم..تا رسید بهم یه دستشوگذاشت رو سینش و نفس نفس زنان گفت_حواست..کجاست..دختر خوب..سوویچت ..رو نیمکت..جامونده بود..