دانلود رمان بوسه فرانسوی (جلد دوم اغوا در سئول) از هلن هارت با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رائین، نویسنده ساده وخجالتی که فوبیای ارتفاع رو داره بعد از طلاق گرفتن از همسرش برای اولین بار روحیه محافظه کار بودنش رو رها می کنه و برای کمی خوشگذرونی بدون تعهد به فرانسه می ره. رائین از کمی ماجراجویی بدش نمی اومد، اما هرگز انتظار رو به رو شدن با یه مرد که ستاره هست و با شیطنت عجیبی در نگاهش و تک تک حرکات سعی می کنه اون رو اغوا کنه، نداشت…
”اوکی، تو میتونی این کار رو انجام بدی” وقتی که آسانسور به سمت بالا می رفت معده رائین از شدت استرس به هم خورد و سقوط کرد. اون با زنجیر طلایی که دور گردنش بود کورکورانه جلو می رفت. سعی کرد از گرفتگی و انقباض گردنش جلوگیری کنه. هیچ فایده ای نداشت. داشت خفه میشد. درست اینجا توی آسانسور لعنتی برج ایفل. خدایا، داشت چه فکرهایی می کرد؟ اون کم کم داشت می مرد. دینگ! زنگ آسانسور به پایان صعود اون اشاره کرد.
اون نفس عمیقی کشید، ضربان قلبش تند شده بود و با برخورد به یه چیز سختی به عقب افتاد. بعدش، تاریکی و سیاهی جلوی چشمش رو گرفت. یک چشمش باز مونده بود. ذهن رائین مه گرفته و تیره و تار بود. اون هنوز هم باید توی آسانسور باشه. _خانم؟ می تونی صدام رو بشنوی؟ حالت خوبه؟ صدام رو می شنوی؟ بله، می شنوم صدات رو، کلمات از میان ذهن و مغز استخوان رائین می رفتند و بر می گشتند اما اون نمی تونست کلمه ها رو روی لب هاش بیرون بیاره.
رائین سرش رو برگردوند و به سختی در برابر اون و حال بد خودش مقاومت کرد. _منو از اینجا ببر بیرون، خواهش می کنم تنها همین زمزمه مثل صدای غارغار کلاغ از گلویش فرار کرد زمانی که بدنش می لرزید و معده اش به هم می خورد. -خانم؟ صدام رو میشنوی؟ _چشمهات رو ببند. صدای دورگه و گرفته ای این رو گفت. صدای یه مرد بود. _من ازت مراقبت می کنم. چشمهات رو ببند، من مواظبت هستم، رائین آب دهانش قورت داد، قلبش فرو ریخت، و ضربان قلبش از صدای بم اون بالا رفت…