دانلود کتاب منِ تو از مریم پیروند با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
من تنها آن روزها را زندگی کردم… روزهایی که تو آمدی و مرا پر کردی از خودت، عطرِ خیالت و از وجودت که بعدها شد نفرتی که دستهایم را بیدلیل رها کردی و مرا از بهشتِ آغوشت، به برزخِ خیالت سپردی. منی که گویی از زندگی، تنها تو را زندگی کردم… تو میآمدی… یک روز دوباره میآمدی… اما آن روزها… میدانم… میدانم…. دوباره تکرار نخواهند شد…
تو اون خونه چقدر با هم خاطره ساختیم، با تو کجاها که نرفتم، با تو چه تجربههایی که کسب نکردم… تو منو از دنیای خامی و خیال، پرتم کردی به دنیایی که دیگه منِ گذشته نباشم. دخترِ چشم و گوش بستهی مامانم نباشم. تو منو از خودم گرفتی و تبدیل کردی به منی که حتی حالا که ازت جدا شدم، خاطرهها دارن بند بند وجودمو مثل بندهای پاره شدهی تار، ویرون میکنن.
تو غریبهای شدی که حتی حاضر نشدی این قرارمون توی خونهت یا محل کارت باشه، منو کشوندی به کوچه پس کوچههایی که هیچکس نبینه، دختری که یه روزی عاشقش بودی، دوباره باهات قرار گذاشته. دختری که یه روزی حلقهی عشقت رو توی دستش گذاشتی و گفتی ” این نشون کافیه تا بهت بگم چقدر عاشقتم و میخوام تا ابد مالِ خودم باشی، نمیخوام کسی پیدا بشه یهویی تورو تورو ازم بگیره”
اگه من مالِ تو بودم، پس معنای این جدایی چیه؟ پس خاطرههامون کجان؟ چطور تونستی منو از حلقهی زندگیت دور کنی؟ ببین حتی اونحلقه هم نتونست ثابت کنه، دوامِ عشق که به این چیزها نیست، دوام عشق که فقط به حرف زدن نیست، به قول و وعده دادن نیست، من از تو توقع بیشتری داشتم که بعد از بادی که به یکباره وزید، تو مثل بید نلرزی و همه خاطراتِ خوبمون رو به دست باد نسپاری!