پست های ویژه
دانلود کتاب بوسه گاه شیطان از آلوکا با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستان درمورد دنیاییه که توی اون علاوه بر انسان ها پنج نژاد دیگه با شعور انسان ها وجود دارن، از جایی ماجرا شروع میشه که یکی از این نژاد ها تو دام مردم میوفته…
با نفسی بریده، خم شد و دست هایش را روی زانوهایش گذاشت. نمی دانست با چه سرعتی فاصله ی بین غار تا آنجا را دویده است. کمرش را صاف کرد و اطراف را نگاه کرد. هیچ خبری نبود. بیشه ی لامارا، خلوتگاه مورد علاقه ی ماریل ها بود. در فصل بهار، هر طرف بیشه، پر از ماریل هایی بود که برهنه روی چمن ها دراز کشیده اند؛ عده ای هم در چشمه ی کنار آن آبتنی می کردند. آتنیس از کودکی عادت داشت تا
از درخت های اطراف بیشه بالا برود و پنهانی، نگاهشان کنند اما حالا چند سالی میشد که این عادت را کنار گذاشته بود؛ درست از همان زمان که دیدنشان ضربان قلبش را بالا برد و بدنش را داغ کرد. عصبی و کلافه، این عادت را ترک کرد تا نیازی را که در وجودش بی پاسخ می ماند، سرکوب کند. سرش را تکان داد تا افکارش را سامان بدهد؛ به سمت درخت های کنار چشمه حرکت کرد و از درخت محبوبش بالا رفت.
در ارتفاعی مناسب روی یک شاخه نشست؛ از آنجا ورودی غار به خوبی مشخص بود. آبشار درون کوه سرازیر میشد و بعد از جاری شدن در آن، از حفره ی بزرگی بیرون می ریخت و آبشار کوچک دیگری را به وجود می آورد، سپس در دل جنگل جاری میشد، از کنار بیشه عبور کرده و سرانجام به شهر می رسید. مسیر نگاهش را تغییر داد و به سوی شهر نگاهی انداخت. ایمپرا به او هشدار داده بود تا از آنجا دور بماند…
