دانلود کتاب رویای سپید (جلد دوم) از کیوان عزیزی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
حامد بعد از ۸ سال زندگی زناشویی عجولانه بر اثر یک اشتباه سپیده رو طلاق میده و پشیمون میشه حالا خواستگار مطرحی برای سپیده پیدا شده، رگ غیرت حامد بالا زده و قصد داره سپیده رو برگردونه …
نسبت به دوسال پیش آخرین باری که خانه شان را دیده بودم تغییرات بسیاری کرده بود تقریباً تمام اسباب اثاثیه جدید و در چیدمانش سلیقه تحسین برانگیز فریبا به چشم میخورد. اصولا در همه کارهایش ظرافت های خاصی را لحاظ میکرد و در نظر میگرفت مثل خودش که همیشه مرتب و آماده پذیرایی از مهمان بود با رویی گشاده و سینی چای وارد شد مهربان گفت: از حالا گفته باشم شب رو باید بمونی. خندیدم و گفتم:خیلی ممنون باید برم خونه، امروز خیلی خسته شدم.
سینی چای را همراه با باسلوق و خرما روی میز عسلی گذاشت: باشه، شام رو زود میارم به محض اینکه هیرمان اینا بیان شام منم آماده است بعد از شام خواستی زودتر برو حالا بعد از مدت ها که نمیدونم خورشید از کجا طلوع کرده ما روی ماه شما رو دیدیم مگه میذارم بری؟ حالا حس خوبی داشتم و از آمدن خودم پشیمان نبودم من که هیچ وقت برای شام نمیماندم ولی همین برخورد خوب فریبا نشان میداد که ظاهر سازی نیست و از دیدن من واقعاً خوشحال است من
هم او و نورسا را از همان اول دوست داشتم هیچ وقت با هم مشکل و مسئله ای نداشتیم و برایم محترم بودند نیم ساعتی به گپ زدن با فریبا گذشت. در ورودی باز شد و اول نورسا وارد شد با دیدنم مستقیم به سمتم آمد. برخاستم او را در آغوش گرفتم هر دو از دیدن هم خوشحال شدیم نورسا را آخرین بار تابستان دیده بودم در این مدت دو سال گاهی دفتر مشاوره، به دیدنم میآمد و با من حرف میزد دختری بسیار مؤدب و متین بود ولی با ظاهری امروزی و کاملاً متفاوت …