دانلود کتاب هرکسی به جز تو از جنیفر کروزی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
برای نینا اسکو اواخر دهه سی بودن به معنای آزادی از شوهر سابق، آزادی از خانهی حومهی شهر مجللشان و آزاد شدن به معنای این بود که بتواند روی تغییراتی که دلش میخواست تمرکز کند. چیزی که میخواست همان چیزی بود که همسر سابقش همیشه آن را وتو میکرد. یعنی یک توله سگ پرجنب و جوش و تحسین برانگیز. اما چیزی که گیرش آمد.. فِرِد بود. سگی چاق و میانسال که کمی هم بو میداد و آشکارا افسردگی داشت. فرد دیگر از سن و سال جنب و جوشش گذشته بود. ولی موفق میشود نینا را سر راه الکس موری قرار بدهد…
الكس موری خودش را روی تخت خالی در اتاق معاینه بخش اورژانس بیمارستان عمومی ریوربند کش و قوس داد و سعی کرد پیش از آمدن یک بیمار اورژانسی دیگر خانواده اش را فراموش کند و کمی بخوابد. ولی برادر بزرگش آمد توی اتاق یک پاکت قهوه ای که داخلش یک بسته شش تایی نوشیدنی بود روی شکمش انداخت. «هی!» الکس خودش را جمع کرد تا بتواند درد آن ضربه را تحمل کند ولی دید ضارب مکس بود و دوباره خودش را صاف کرد ارتباط مستقیم درد و خانواده
اش موضوع جدیدی نبود. «من خوابم گمشو و اون نوشیدنی کوفتی رو هم قبل از اینکه کسی ببیندش، با خودت ببر.» مکس بسته را از پاکتش بیرون کشید و بعد هم یک قوطی از آن برداشت و درش را باز کرد. پنج قوطی باقیمانده را هم گذاشت روی شکم الکس باقی بماند. سپس روی یک صندلی پلاستیکی نارنجی ولو شد. صندلی بیچاره در زیر وزنش روی زمین سرخورد و صدای جیغ مانندی داد. بلوز ابریشمی بنفش مکس هم به دیوار چسبید. الکس خودش را جمع کرد و چشم
هایش را بست. امیدوار بود که مکس این علامتش را بگیرد و بفهمد که باید برود. ولی مکس نگرفت گفت «میدونی اگه شب ها دنبال هر چیزی نباشی این طوری سر شیفت هات خسته نمیشی.» بعد هم جرعه ای از آن را نوشید. الکس به خودش زحمت باز کردن چشمانش را نداد و گفت: «شبم رو با دنبال چیزی بودن نگذروندم. دبی رو برای شام بردم بیرون اون هم حرف بچهها رو پیش کشیدو من هم بردمش خونهش داستان عشق زندگی من.» مکس گفت: «به خاطر اینه که …