پست های ویژه
دانلود کتاب ویران شده (جلد چهارم مجموعه تبدیل شوندگان شیطانی سایه) از جیمن ایو با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مِلالِکین، فرشته‌ای از آنور مداس، تمام عمرش رو به عنوان یه جنگجو زندگی کرده. جنگ، مرگ، از دست دادن… این اتفاقات تلخ، همراه همیشگی دختر فرشته بودن تا اینکه با مِرا کالاهان آشنا شد! گرگینه ای که درنهایت معلوم شد چیزی فراتر از یه گرگ معمولیه. گرگینه‌ای که زندگی دختر فرشته رو تغییر داد و حالا… ملالکین از نو متولد شده. زخم‌هایی که از گذشته تو عمق روح این دختر حک شده بودن، حالا محو شدن. غم از دست دادن خانواده و رنج‌هایی که تحمل کرده بود، به‌تدریج دارن زیر زندگی جدیدی که ملالکین قصد داره برای خودش بسازه، دفن میشن. اما فقط یه نفر هست که سد راه دختر فرشته شده …
با دونستن این موضوع که قراره به زمین هایی برگردم که آخرین تیکه‌های قلب و روحم رو اونجا از دست دادم به خودم چند روز زمان دادم تا برای این سفر آماده بشم. بنابراین به آنور مداس برگشتم و تو آرامش بخش ترین لایه های قلمروی که متعلق به خاندانم بود تو حالت خلسه فرو رفتم. خیلی از لایه هایی که تو این سرزمین وجود دارن توسط اعضای خانواده ام طراحی شدن… و من با حضور تو این لایه ها حس می‌کنم بهشون نزدیکتر شدم. لایه ای که متعلق به خواهرم بود در واقع به کویر بود و به طرز عجیبی به دلفورا شباهت داشت؛ همون جایی که آخرین نفس هاش رو کشید. با وجود اینکه
یادآوری خاطرات گذشته احساس غم و درد رو بهم القا می‌کنه؛ اما من هنوز بودن تو این لایه رو دوست دارم. دوست دارم تو این کویر گرم بشینم و تو عمق قدرتمون، وجود خواهرم رو حس کنم. بعد از مرگ خواهرم تمام سال هایی که پشت سر گذاشتم با ترس از دست دادن این لایه‌ها سپری شد. حتی زمانی که با دناماین جنگیدم از تمام قدرت خاندانم استفاده نکردم. من میراث خانواده ام رو از دست ندادم و در نهایت هم موفق شدم قدرت اون‌ها رو کنار خودم نگه دارم و هم از مرگی که گریبانم رو گرفته بود، جون سالم به در ببرم. وقتی لایه‌ی خواهرم رو ترک کردم به لایه ای رفتم که بیشترین
احساس آرامش رو اونجا تجربه می‌کردم.. یعنی جنگل‌ها! از نو متولد شدنم خیلی از دردها و زخم‌هایی که درون روحم حک شده بودن رو از بین برد. غم هایی رو که از گذشته تو وجودم رخنه کرده بودن، تسکین داد و منو به نقطه ای رسوند که حس کنم سبکتر شدم.. حس کنم آزاد شدم اما این موضوع به این معنی نیست که برگشتن به قلمرو کویری برام آسونه. احتمالا سخت ترین کاری که تو عمرم انجام میدم همینه؛ چون چندین قرن قبل من کسی بودم که اجازه دادم همه چیز نابود بشه… ریس خانواده ام و شرفم فرشته های والامقام آنور مداس، همشون جنگجو هستن و ما هیچوقت از جنگ فرار نمی‌کنیم …
