دانلود رمان باغ آلبالو از آنتوان چخوف با فرمت های pdf، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
باغ آلبالو داستان زندگی زنی اشرافی به نام رانوسکی است. باغ آلبالوی بزرگی از طرف اجدادش به او ارث رسیده است. از آنجایی که تنها سرمایه باقیمانده خانواده رانوسکی همین باغ است، باغ آلبالو نیز به زودی در ازای بدهیهایشان توسط بانک فروخته خواهد شد. اما خانم رانوسکی هیچگونه تلاشی برای حفظ باغ خود نمیکند اگرچه که آن را یادگار خانوادگی و تداعی کننده خاطرات کودکیاش میداند.
پرده اول
صحنه : اتاقی که هنوز اتاق بچهها نامیده میشود. یکی از درهای اتاق به اتاق آنیا باز میشود. دم دمههای صبح است. آفتاب به زودی خواهد دمید.ماه مه است. درختان آلبالو غرق شکوفهاند. در باغ هوا سرد است و ژاله صبحگاهی بخ زده است. پنجرههای اتاق بسته است. دونیاشا با شمع وارد میشود و آنگاه لوپاخین که رمانی در دست دارد.
لوپاخین: ترن آمده است. خدا را شکر . چه ساعتی است؟
دونیاشا: تقریبا ساعت دو (شمع را فوت میکند.) هوا کاملا روشن شده است.
لوپاخین: ترن چند ساعت تاخیر داشت؟ لااقل دو ساعت. (خمیازه میکشد و تمدد اعصاب.) عجب آدم نازنینی هستم! چهکار احمقانهای کردم. مخصوصا آمدم اینجا که بروم ایستگاه پیشوازشان و مثل دیو خوابیدم… روی صندلی نشسته بودم که خوابم برد … چقدر زننده. شما بایستی بیدارم میکردید.