دانلود رمان دنیام باش از زهرا خرمی فر با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
تو نیستی و من در خودم سرگردانم غیرقابل نفوذ برای واژه ها مصون برای سکوت شبها را ترک میکنم بدون هیچ مسیر بی آنکه بدانم زندگی را دوباره از کجا شروع کنم…
با خشم رو به مامان کردم و گفتم:- مامان!بهت می گم نیست، چرا نمی فهمی؟دستش رو توی هوا تکون داد.- می دونم، عزیزم!خودت رو عصبی نکن.کلافه نگاهش کردم.- مامان تو کمد گذاشته بودم ولی حالا نیست.- ماهورا جان!دخترم یه بار دیگه بگرد شاید درست نگشتی …
پریدم وسط حرفش و گفتم:- گشتم همه جا رو.درست هم گشتم.حتی به چند تا از خدمتکار ها گفتم که کمک کنن، پیدا کنیم هر چی گشتن نبود!نیست مامان اون همه طلا و پول نیست!کنارم ایستاد.این جور ی که تو عصبی هستی، حتما به کسی هم مشکوک شدی.آره؟ازش دور شدم. -ول کن مامان…