دانلود رمان از عشق بدم بدم بدم میاد از binaha با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
من… نه زیبایم، نه مهربانم… من، من هستم… خودم… دختری مغرور، سرگردان، سنگین، با مقداری پیچیدگی زیاد و کمی تا قسمتی افراطی بی حوصله! من… من هستم… دختری که از تو بیزار است… از تویی که برای آرام کردن دلت، دلم را شکستی و اندک احساساتم را به تاراج بردی! من، من هستم… همان منی که از عشق بدش می آید! دور بر دلم پرواز نکن! حوالی این دل، توقف ممنوع است!
صدای دادش پرده ی گوشم رو لرزوند!! باورم نمیشد خودش باشه! اینی که با صورت برافروخته و ابروهای گره کرده زل زده به صورتم و فریاد میزنه،همون آدم به شدت خونسرد و آروم گذشته باشه… همون آدمی که تو بدترین شرایط، حتی وقتی که یه کلام روی حرفش وایساده بود، آرامش تو رفتارش موج میزد!!! بهم خوردن لباش رو میدیدم…
حرکت انگشتاش رو بین موهاش…کلماتی که تند تند از دهنش خارج میشدن و… حلقه ی اشکی که بیشتر از حلقه ی تو انگشتاش میدرخشید!!! همه رو میدیدم تو یه سکوت و بهت پررنگ غرق بودم… بغض پررنگی تو گلوم خونه کرده بود. یه بغض به پررنگی اینهمه سال رنج… رنجایی که بلاخره،تو قالب کلمات، داشتن از وجودش فوران میکردن…