پست های ویژه
دانلود رمان تصادف از صبا با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
امروزو چیکارکنم ینی؟؟هیچکاری نیس ینی انجام بدم من هوففف. خسته شدم واقعا برم اون گوشی بدرد نخورو بگیرم ببینم چی پیدا میشه توش. بعد از یه ساعت؛ بزاربرم تواین کاناله ببینم چی پیدا می کنم؛ چه اسم بدی هم داره هااا اخه کی میاد اسم کانالشو بزاره اصلا این یعنی چی؟؟؟ بزار از نیما BDSM (دوست شایان) بپرسم ببینم میدونه یا نه. شایان_نیماااااااااا نیما_بنال ببینم چی میگی؟ شایان: می دونی چیه BDSM؟ نیما_گیراوردی منو؟؟؟ من دقیقا باید از کجا معنیشو بدونم…
رمان تصادف
شایان _بزن کناررررر می خوام پیاده شممممم توروخدا کاری باهام نداشته باش قول میدم به کسی نگم. روشا_وااا چرا داد می زنی چیو به کسی نمیگی شایان_اینوکه ذهن خوانی بلدیو به کسی نمیگم. دیگه اشکم دراومده بود از ترس. این چرا می خنده انقد. قلبم مثل یه بچه گنجشک که افتاده تو دست شکارچی تند می زد. روشا_پسره ی خنگ بلند بلند فکر کردی صداتو شنیدم وگرنه ذهن خونی بلد نیستم. حالاچراگریه می کنی عزیزم؟
روشا؛ وقتی اونجوری گفت خندم گرفتش واقعا. اون یه جوجه فنچ خنگه از نظرمن. روشا_ شایان جان چرا سرتو بالا نمیاری ببینمت؟؟ این دیگه بوی چیه؟ نکنه که سرمو که اوردم پایین دیدم بله جوج هما از ترس خودشو خیس کرده. روشا_عیبی نداره که همه ی بچه کوچیکا ازاین کارا می کنن و نمی تونن خودشونو نگه دارن گریه نکن افرین گل پسراگه گریه نکنی یه چیزخوب بهت میدماااا شایان_ببَ هق هق خشید هق که ماشین دیگه نتونست بیشتراز این بگه و باز زد زیرگریه.
ماشینو کنار یه داروخونه پارک کردم ورفتم داروخونه تا یه چیزی بگیرم. شایان؛ حالم واقعا بد بود. اصلا باورم نمیشد که تو این سن خودمو خیس کردم. ولی خوب منم تقصیری نداشتم از بچگی از اینجور چیزا می ترسیدم. ینی روشا خانوم ناراحت شد ازم؟؟ وقتی از ماشین پیاده شد فکر کردم الان با قفل فرمون میاد منو می زنه ولی وقتی چیزی نگفت وبعدش رفت سمت داروخونه نمیدونم چرا ارومتر شدم. از دور دیدم داره میادش ولی تو دستش یه پلاستیک بود. یعنی چی خریده دوباره استرس گرفت منو…
