دانلود رمان صیغه ی ارباب از ونوس با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
ارباب خشن و مغروری که دختر باکره صیغه می کنه به بدترین شکل بکارتشون رو می گیره، رادمهر ارباب خشن و مغرور عمارت آریانفر، یه پدر جوون و خوش گذرونه که به دنبال مادری برای پسر چهارساله شه. سراغ دخترای زیادی میره و رو هر کدوم یه عیبی می ذاره تا اینکه لادن رو میبینه .صیغه اش می کنه و …
لادن؛ _وای ببین پسر شیطونم چه طوری خودش رو کثیف کرده ، بزار بغلت کنم بزارمت این بالا که راحت دستتاتو بشوری! بغلش کردم و روی سنگ های دست شور گذاشتمش که روی پاهاش نشست و خودش دستاشو شُست. از آیینه ی دستشویی نگاهی به خودم انداختم که کمی آرایش چشمم بر اثر گریه پخش شده بود ولی خیلی هم
افتضاح نبود. لب هام هم بی رنگ تر از همیشه شده بود . خانمی که توی دستشویی بود داشت آرایشش رو تمدید می کرد که چشمش از توی آیینه بهم افتاد و لبخندی زد.
در جوابش لبخندی زدم. هوس آرایش کردم پس من هم رژم رو از کیفم در آوردم و پررنگ روی لب هام کشیدم. پایین چشمهام رو هم کمی پاک کردم و یکم خودمو مرتب
کردم که دستایی دور گردنم حلقه شد و بوسه ای روی گونه ام خورد. به دنبالش رهام گفت: _چه خوشگل شدی لاتن جون! ذوق زده با صدای بلند خندیدم و “پسره ی شیطونی” زیر لب گفتم . دلم یکم آروم گرقته بود و سعی می کردم به چیزی فکر نکنم، با انرژی دست تو دست رهام از دستشویی زدیم بیرون و سمت میز رفتیم .
نهال با ولع داشت پیتزاشو می خورد. ولی ارباب سرش توی گوشی بود و اخماش حسابی تو هم. به محض نشستنم ارباب سرشو بلند کرد و نگاهش میخ لب های رژ خوردم شد… ارباب اخماشو کشید توی هم و کم کم نگاه عصبیش بالا اومد و با خیرگی زل زد توی چشمام. لبمو گاز گرفتم و با خجالت گفتم: _من … یعنی خب سعی کردم زیادم نباشه . _ولی خیلی توی چشمه! با پر رویی جواب دادم: _خب الان می خوام شام بخورم پاک میشه دیگه! ارباب لنگه ابروشو بالا انداخت و و دور دهنشو با انگشت
شست و…