دانلود رمان نغمه ماندگار از پاتریشیا ویلسون با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
کری استوارت وقتی به دوباره به لندن برگشت انتظار نداشت که بعد از سال ها دوباره با متیو روبرو بشه و متیو متوجه شد کری دیگه اون دختر عاشق و مهربون قبل نیست و اون تبدیل به یک دختر سرد و بی احساس شده…
علاقه و توجهی که مت قبلا به کارها و حرکاتش نشان می داد رو این بار نشان نمی داد. _می خوام که به آمر یکا برم. مت این رو به طور ناگهانی گفت و قلب کر ی فرو ریخت. مت بهش نگفته بود که با اون به آمر یکا میره و این امر به خودی خود غیر عادی بود. کر ی هر چه از ویونن شنیده بود به ذهنش برگشت و هجوم آورد و چهره اش رنگ پر یده و پر یشان شد ولی مت بیش از حد در فکر فرو رفته بود تا به اون توجه کنه.
حرفهای مت تا حدودی مبهم بود. _نمی دونم چقدر سفرم اونجا طول خواهد کشید، ولی تو اینجا حالت خوبه، روبی اینجاست و اگه می خوای جایی بری می تونی از ماشین دیگه ای استفاده کنی مت دسته اسکناس های کلفت رو از گاوصندوقش بیرون کشید و اونها رو توی دستهای اون گذاشت. _این باید واسه چند روزی که نیستم واسه تو کافی باشه و دوام بیاره تا زمانی که من برگردم.
ولی اگه یه چیز دیگه احتیاج داشتی فقط زنگ بزن به جان کارمایکل سرعت عزیمت و رفتن مت احساس کمبود تنفسش و فراموشی اون رو به همراه داشت. و انگار که مت ناگهان اون رو به طور کلی فراموش کرده بود. در حقیقت، کری برای چند ثانیه فکر کرد که مت حتی نمی خواد واسه خداحافظی هم اون رو ببوسه اگرچه که مت اون رو بوسید. ناگهان کری رو در آغوشش گرفت و عمیقا اون رو توی آغوشش سفت گرفت…