دانلود کتاب عالیجناب عشق از لیلا مومیوند با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داستانی عاشقانه که سرگذشت دختری نجیب و عاشق را رقم می زند اما با اتفاقی که توسط صمیمی ترین فرد زندگی اش برایش پیش می آید تمام دنیایش ویران می شود! می خواهم از دختری بنویسم که با وجود همه ی نخواسته شدن ها کنار تنها مرد زندگی اش می ماند و او را عاشق خود می کند اما درست در بهترین لحظات زندگی اش با خیانت شهاب مواجه می شود…
پک محکمی به سیگارش زد، نگاهش بند دلبرکش بود سخت بود باور خیانت دختری همچون او! ضربه آرامی به میز چوبی و قدیمی رو به رو زد و فیلتر سیگارش را روی زمین پرت کرد؛ با قدم های بلند و عصبی به سمت دختری که گوشه ی اتاق روی پارکت های سرد چمباتمه زده بود رفت. قامت بلندش روی بدن نحیف نیلا سایه افکند و باعث شد با ترس نگاه به خون نشسته اش را به شهاب بی اندازد.
رو به روی نیلا روی زانو نشست و به صورت از گریه خیس شده اش نزدیک شد گرمی نفس هاش باعث تند شدن تپش های قلب نیلا شد که حال اش را دگرگون می کرد، بی اعتنا به حال خرابش با صدای دو رگه ای گفت -نمی خوای چیزی رو توضیح بدی؟ با چشم اشاره ای به عکس های پخش شده ی روی زمین کرد و از او دور شد، پاکت سیگارش را برداشت و با فندکی که هدیه تولدش از طرف نیلا بود.
سیگار دیگری روشن کرد. منتظر جواب از جانب نیلا بود که صدای هق هق بلندش سکوت مطلق اتاق را شکست؛ دلش می خواست نیلا انکار کند اما گویی همه چیز حقیقت داشت! مشت شدن پنجه های مردانه اش پیچ و تاب عضلات دستش را بیش تر به نمایش گذاشته بود و نیلا را بی قرار تر می کرد. صدای بلند و ناگهانی اش لرزش خفیفی به تن نیلا انداخت – دِ لعنتی یه چیزی بگو، بگو که همه چیز دروغه! …