دانلود کتاب بوی وانیل از الناز پاکپور با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رمان بوی وانیل داستان دختری سر به زیر و آروم بنام دیار هست که چند ساله با دختر خاله اش تو شهری دور از خونه و خونواده زندگی میکنه و در شیرینی پزی مشغوله، اما همه چیز به ورود خونواده پدریش به زندگیش دستخوش تغییر میشه…
به سمت پنجره رفتم و بازش کردم… هوای خنک با بوی تند بارون رو نفس کشیدم… باد بین تار تار موهام پیچید… دستم رو به لبه پنجره محکم کردم و آروم سرم رو به سمت آسمون گرفتم… هوا آیاز بود… سپید و سیاه و اندکی قرمز… دور دست میشد تک و توک بین تمام تاریکی های کوچه پس کوچه ها روشنایی های نقطه ای رو دید … لرز کردم… خودم رو کمی بیشتر توی لباس خرگوشی تنم جمع کردم
و عمیق تر نفس کشیدم… تکیه دادم به پنجره قدی اتاق… امروز هم مثل هر روز دیگه خدا بود… و دیروز هم و شاید پریروز هم… و من مثل تمام این سال ها از فکر کردن به معجزه زندگیم لذت میبردم… این خونه بوی کاج می داد… گاهی بوی قهوه تند و تلخ و بیشتر روزها بوی بودن… به کاغذ های روی میز نظری انداختم… به تک تکشون… به استعدادی که تارا می گفت هست و محمد تایید می کرد…
اعتقاد چندانی نداشتم… فقط یک جور پر کردن تنهایی بود که بود… عمیق بود… و با وجود تمام تلاش هایی که این سال ها شده بود فقط انگار روش پر شده بود و اون چاله عمیق تر از این حرف ها بود… کش و قوسی اومدم و به سمت آشپزخونه رفتم… در بسته اتاقش لبخندی به لبم آورد… کتری برقی رو به برق زدم و به کابینت تکیه دادم و آشپز خونه کوچیک و آجری رو از نظرم گذروندم…