دانلود کتاب بوی جنگل های افرا از زیبا سلیمانی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
قصه سه دوست و سه خانواده است که گذشته مشترکی با هم دارن و فرزندانشون دوستی عمیقی با همدارن که در خِلال این دوستی، سیاوش و ارسلان از افرا خواستگاری میکنن.. سیاوش و افرا عاشق و معشوقن و ارسلان حاضر به درک این مسئله نیست چون خودش هم عاشق افرا شده… جواب افرا شیرازه زندگی هر سه خانواده رو از هم میپاشه و حوادثی رخ میده که رازهای گذشته رو میشه و…
دیگر نمی توانستم مثل سابق به او نگاه کنم، همین چند جمله ای که گفته بود تمام معادلات بینمان را برهم زده بود اماظاهرا خودش را قانع نکرده بود چرا که ادامه داد:من میخوامت افرا..یه خواستن معمولی هم نه… یه طور عجیبی دوست دارم… انقدر منو می شناسی که بهت وعده ی سرخرمن ندم و بدونی با من بودنت ته خوشبختی دنیاست چون من زمین و زمان رو بهم میزنم واسه خوشبخت کردنت… خوشبختانه میدونی که آدم صبوری هم
هستم و اصلا از تلاش کردن واسه چیزی که میخوام ابایی ندارم. انقدر بالا و پایین می کنم تا بشه اونی که میخوام… نشد، واسه من هیچ معنی نداره. الان هم صبورم و خیالت راحت باشه انقدر صبر میکنم که دست آخر با میل خودت مال من بشی… می شناختمش آنقدر که بدانم وقتی مصمم است برای به دست آوردن خودش را از پیش برنده میداند و محال است یک قدم عقب بنشیند، اما نمی دانستم بلد است برای رسیدن به آنچه می خواهد
از روی آدم ها رد بشود و پل بسازد برای رویاهایش. نمی دانستم با میل خودم برای او شدن یعنی چه؟ من هیچ چیز را نمی دانستم ساده لوحانه فکر می کردم من دختر خوشبختی هستم مردی مثل ارسلان که خاطرخواه هایش از در ودیوار می ریزد برایم آنقدر صبر می کند تا با میل خودم مال او شوم. و خبر نداشتم این میل خودم، چقدر می تواند طعم زهر بدهد. گفت و شنیده هایم بعد از آن برایم روی همین محور می چرخید که میل خودم دقیقا چه شکلی است؟