دانلود رمان در جوار عشق از سهیلا محبوب با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نگار بخاطر اتفاقی که تو دوران بچگیش افتاده سعی کرده همیشه مثل پسرا رفتار کنه و قبول نداره که دختره ولی پدرش اونو مجبور میکنه با رعد ازدواج کنه…رعد مرد مغرور و ثروتمندی که خودش نامزد داره ولی بخاطر قولی که به پدر نگار داده به خواستگاریش میره و…
داشتم دو لپی صبحانه میخوردم…ساناز وقتی دید روی پایین رفتنو ندارم و از پدر و مادرش خجالت میکشم با گفتن خاک تو سرت نگار وحشی من کو برام صبحانه آورد… دوباره مشغول موهاش بود… با دهن پر گفتم… نگار:حالا کجا تشریف میبری که داری بزک دوزک می کنی؟؟ داشت رژه لب گوشتی رنگی رو لباش میمالید… همون طور که مشغول بود زمزمه کرد… ساناز:هیچ جا کجارو دارم برم…با شایان قراره تصویری حرف بزنیم… به خودش عطرم زد… چشمام گرد شد…
نگار:تو داری خودتو برای اون بزغاله آماده میکنی؟؟ چرخید سمتم و اخمی کرد… از خنده کم مونده بود منفجر بشم… نگار:عطرم می زنی؟؟مگه بو هم میره؟؟ زیر لب فحشی داد که نشنیدم… داشت با انگشتاش بازی می کرد… یکدفعه ای آروم شدم و آهی کشیدم… ساناز:لازم نکرده برای من نقش بازی کنی نگار…هرکی تورو نشناسه منکه می شناسمت دیوونه…تو داری غماتو پشت این چهره داغون و اون خنده و لبخند مسخرت قایم میکنی… غم دوباره منو فراگرفت… و فقط خیره ساناز بودم…
اومد کنارم نشست… ساناز:حالا می خوای چیکار کنی نگار؟؟می خوای طلاق بگیری؟؟ نگار:حوصله حرف زدن ندارم ساناز بیخیال… ساناز انگار بغضش شکست با گریه گفت… ساناز: بیخیال نمی شم دختره دیوونه…معلوم نیست داری با زندگیت چیکار می کنی؟؟به همین راحتی می خوای بیخیال رعد بشی؟؟دیگه نمی شناسمت نگار…این تویی؟؟این نگار منه…همون آدمی که به حساب اون ساشای عوضی رسید؟؟همونی که مثل کوه بود برای ساناز؟ ساناز موفق شد عصبیم کنه…