دانلود رمان نورثنگر آبی از جین آستن فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
قهرمان این رمان (کاترین مورلند) دختری است پاک و ساده دل که عاشق رمانهای ترسناک آن زمانه است و خودش را در نقش قهرمان این رمانها میبیند. بعد از سفر به یک شهر بزرگ و پر رفتوآمد با آدمهای تازه ای روبه رو میشود و تجربههایی را از سر میگذراند و به درکی از واقعیت میرسد که با دنیای آن رمانها تفاوت دارد.
ظرف نیم دقیقه از حیاط سالن آب گذشتند و رسیدند به دروازه روبه روی یونیون پسیج؛ اما اینجا ایستادند. هرکس که بصر را دیده باشند میدانند که رد شدن از چیپت ریس چقدر سخت است. خیابانی است شلوغ که در آنهمه عجله دارند زودتر از بقیه به کارشان برسند چون هم خیلی ناجور به جادههای لندن و آکسفورد وصل میشود و هم برای رسیدن به مسافرخانه اصلی شهر باید از خیابان عبور کرد و خلاصه روزی نیست که دستهدسته خانمها هرقدر هم کارشان مهم باشد.
چه خرید شیرینی و کلاه زنانه و چه حتی مانند قضیه ما تعقیب مردهای جوان! بله. درهرحال معطل میشوند و عبور و مرور کالسکهها، اسبها و گاریها نمیگزارد به این راحتی پا به خیابان بگزارند. ایزابلا از موقعی که به آنجا آمده بود، لااقل روزی سه بار با این مصیبت روبهرو شده و بد و بیراه گفته بود. این بار هم میبایست مصیبت بکشد و گله و شکایت کند چون درست همان لحظه به مقابل یونیون پسیج رسیدند.
جلوی چشم آن جناب آقا داشتند وسط جمعیت میرفتند و چاله چولههای آن گذرگاه تماشایی را گز میکردند؛ بله! درست همان لحظه یک کالسکه تک اسب و دوچرخ راهشان را بست که رانندهی واقعاً قابلش داشت آن را با چنان شور حرارتی روی آن سنگفرش خراب هدایت میکرد که هیچ بعید نبود زندگی خودش، مسافرش و اسبش را به خطر بی اندازد.