دانلود رمان نون والقلم از جلال آل احمد با فرمت های pdf، اندروید، آیفون و جاوا نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نونوالقلم گزارشی از اوضاع اجتماعی و سیاسی است که برخلاف کارهای دیگر جلال آلاحمد در قالب یک داستان طنز بلند بازگو میشود. درحقیقت کارهای جلال بیشتر از آنکه داستان و قصه باشند، گزارش هستند. در این داستان، جلال شیوههایی را بهکار برده که در نوع خود تازگی دارند. زبان طنز بهترین شیوه برای بیان انتقادهای تند و شدید سیاسی است؛ زیرا چنین شیوه بیانی با اینکه شاید خیلی بیمقدمه، یکراست سر اصل مطلب میرود و به معضل جامعه اشاره میکند و آن را مورد انتقاد قرار میدهد و بسیار مؤثرتر از زبان جِدّ است؛ به کسی هم برنمیخورد و موضعگیری و عکسالعمل شدیدی هم برای نویسندهاش درپی ندارد.
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. یک چوپان بود که یک گلهی بزغاله داشت و یک کلهی کچل، و همیشه هم یک پوست خیک میکشید به کلهاش تا مگسها اذیتش نکنند. از قضای کردگار یک روز آقا چوپان ما داشت گلهاش را از دور و بر شهر گل و گشادی میگذراند که دید جنجالی است که نگو. مردم همه از شهر ریخته بودند بیرون و این طرف خندق علم و کتل هوا کرده بودند و هر دسته یکجور هوار میکردند و یا قدوس میکشیدند.
همهشان هم سرشان به هوا بود و چشمهایشان رو به آسمان. آقا چوپان ما گلهاش را همان پس و پناهها، یک جایی لب جوی آب، زیر سایهی درخت توت، خواباند و به سگش سفارش کرد مواظبشان باشد و خودش رفت تا سر و گوشی آب بدهد. اما هرچه رو به آسمان کرد، چیزی ندید.