دانلود کتاب گودال از mobina83 با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
سلنا تک فرزند خانواده ی پناهی بعد از ورود رادان مولایی زندگیش به یکباره نابود میشه… رادان مولایی پسر بسیار خشن و کینه ای تصمیم به گرفتن انتقام میگیره انتقام مرگ پدرو مادرش انتقام از دختر بی گناهی ک باید تقاص کاره پدرشو پس بده… اتفاقات هیجانی خشن و ناگواری ک برای سلنا میافته احساسات اورا خورد میکنه میشکنه و داغون میشه…
_سلنا سلنا _چیه دختر چته. -امروز داره واسم خاستگار میاد… اوووو اونوقت کدوم کله خری قبول کرده بیاد خاستگاری یه دیوونه… -سلی دهنتو ببند خوبه مثل تو ترشیده شم…. -وا من هنوز ۱۸ سالمه ازدواج کنم که از همه خوشو بشام بیافتم -اوه اوه چه خوشو بشی -حالا اومدی اینجا همینو بگی… -سلی خیلی گاوی من اومدم اولین نفر بهت خبر دادم که خوشحال شی. ولی نمیدونستم فقط به فکر خودتی.
-حالا اخماشو جمع کن اون اوووف من موندم اون از کجای تو خوشش اومده… البته بگما زر مفت زدم چون سوگند دختر خیلی خوشگلیه چشای بزرگ عسلی لبای متوسط و بینی متناسب صورت تو پری داره اون ابروها ی کوتاه کرده کلا صورتشو ناز بود موهاشم قهوه ای تیره تا روی شونش میاد. -اصلا میدونی چیه سلی؟ اومدن من اینجا فقط واسه این بود که بیامو خودمو ناراحت کنم…
-بابا باشه عزیزم من غلط کردم حالا بگو ببینم – داماد چه ریختیه… -ها چیه نکنه میخای بگمو اونم مسخره کنی نمیگم… -ای بابا سوگند لوس نشو دیگه من غلط کردم حالا بگو دیگه جون سلی… از اون حالت ناراحتی قهر کردن اومد بیرون و یه لبخند تا بنا گوش زد. _پسر خوشگلیه کلا چشا و موهاشو ابروشو همش مشکیه… -عع خب پس به پای هم پیر شید. وای نگاش کن چه قرمزم شد. -خب دیگه من برم…