دانلود کتاب از هوس تا قفس از زهرا علیرضایی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نازنین، دختری دل شکسته اما محکم، وکیله و برای گرفتن مدرک خودش نیاز به گذراندن یک طرح دارد تا استادش به او اعتماد کند، برای همین وکیل تسخیری مردی می شود که متهم به قتل نامزد خودش است، ظاهراً همه چیز بر علیه اوست، اما متوجه می شود حفره هایی در پرونده وجود دارد که کلید حل این ماجرا را پنهان کرده…
به ضرب نشستم. نفس های تند و ترسانم، ضربان قلب ناکوکم، همه نشان از بد بودن حال و روزم می داد. عرق های کنار شقیقه ام را با پشت دست پاک کردم و دوباره روی رخت خواب خوابیدم. آنقدر به سقف تماما سفید خیره ماندم که کم کم چشمانم سنگین شد وخوابیدم. اتو را از برق کشیدم و دستپاچه مانتوی نیمه چروک را به تن کردم. چادر بی نوا را مچاله کرده و به دور از چشم مامان، در انتهایی ترین جای ممکن کمد، جا دادم. دستی به ابروهای پر پشتم کشیدم و چادر
ملی ام را به سر کردم. سکوت خانه، خبر از نبود مامان می داد. با قدم هایی باشتاب، خودم را به خیابان رساندم و سوار تاکسی شدم. تا دفتر “کریمی” فاصله ی چندانی نبود؛ اما دیر رسیدنم باعث می شد او باز هم بهانه ای برای من بتراشد. به محض توقف ماشین، کریمی را دیدم که به سمت ماشینش می رفت. در حالی که دوان دوان به سمتش می رفتم، صدایش زدم. _آقای کریمی؟ آقای کریمی؟ استاد؟ عینکش را روی چشمانش جا به جا کرد و به سمتم چرخید. با دیدنم، گره ابروهایش بیشتر شد.
وقتی به او رسیدم، نفس نفس زنان سلام کردم. پشت بندش نفس عمیقی کشیدم و به او که با آن قد نسبتا کوتاه، طلبکارانه نگاهم می کرد، لبخندی فراخ زدم و گفتم: _آقای کریمی، خوبین خسته نباشین! مزاحمتون شدم برای امضا تکمیل دوره ی کارآموزیم! نگاهی به سرتا پایم انداخت و با تک سرفه ای صدایش را صاف کرد؛ سپس کیف چرمش را در دست جابه جا کرد و جدی تر از همیشه گفت: _هر زمان یادگرفتید که آن تایم باشید، اون وقت از من توقع امضا داشته باشید سرکار خانوم فاضل!