دانلود کتاب رقص در رویا از الناز محمدی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
رویا در روزهای سختی که جنجال در خانوادهاش افتاده و چند تکه شدهاند، وارد یک رابطه میشود. رابطهای که به سادگی شروع میشود اما میان تحیر او معلق میماند تا چندین سال بعد… درست زمانی که آماده است تا آدمی تازه را به زندگیاش راه بدهد، گذشته با تمام قوا سمتش برمیگردد. رقص در رویا، روایتی از سرگردانی بچهها میان جنجال بزرگترهاست و نتیجهی خودخواهیها، برای رفتن به پلهای بالاتر.. نتیجهی زنده کردن آرزوهایی چال شده، آن هم توسط دیگران..
آنقدر اوضاعم تابلو بود که به محض رسیدنم به میز، شیدا و نوید با هم از جا بلند شدند. نوید کمی از میز فاصله گرفت ولی شیدا مستقیم سمتم آمد .انگار عشق بازی پرشورشان را بعد از قهری طولانی بهشان زهرمار کرده بودم اما… دست خودم نبود که اوی کثافت را آن روز دیدم. دست خودم نبود که نتوانستم دیگر فراموشش کنم. من فقط هفده سالم بود که او در بدترین شرایط ولم کرد و بعد فهمیدم چرا؟ میان غصه ها و دیوانگی هایم، به او حق داده بودم که بترسد از دایی
اخلاق مدارم تا کاری نکند که عذرش را یکشبه از تیم ملی بخواهند. شیدا اول بغلم کرد و بیخ گوشم با دلواپسی پرسید: چه شده! اما خندیدم و شانه بالا دادم. با هم رفتیم سر میز. از آن خنده ها که فوت بود بر خاکسترهای گر گرفته ام. با نوید دست دادم و نشستم کنارشان. نگاهی بینشان چرخ زد و به منی که با موی آویزان از شالم بازی می کردند، زل زدند .شیدا کم طاقت بود: _میگی چی شده رویا؟ چرا یه حالی هستی؟ _هات چاکلت می خورم با کیک شکلاتی… شما چی خوردید؟
و همزمان چنگال گوشه ی چیپس و پنیر را که آن وسط بود برداشتم. نوید که دستم را گرفت با خنده ای مضحک نگاهش کردم. _بخیل. یه ذره؟ نوش جونت. بذار بگم چنگال بیارن. دهنیه منه! خیره ماندم بهش و نوید چنگال را گرفت. با اشاره ای به گارسون هات چاکلت و چیزکیک را سفارش داد و بعد هم یک چنگال و چیپس و پنیر. _گاو فرضم کردی نوید؟ «ئه» گفتنش با آن اخم های توی هم، لبخندی به لبم آورد اما سر چرخاندم تا مثل دیوانه ها یکدفعه زیر گریه نزنم. شیدا هنوز نگاهم می کرد…