دانلود کتاب مولودی عشق pdf از yalda_p با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
داﺳﺘﺎن راﺟﺐ دﺧﺘﺮﯾﻪ ﮐﻪ آزاد ﺑﺰرگ ﺷﺪه و ﺷﯿﻄﻨﺖ ﻫﺎش ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪه ﻋﺪه ی زﯾﺎدی ﺑﻬﺶ ﻋﻼﻗﻪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ اﻣﺎ ﻫﯿﭽﮑﺪوم ﻧﻈﺮش رو ﺟﻠﺐ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ و در آﺧﺮ ﺑﺎﻻﺧﺮه ﻋﺎﺷﻖ ﻣﯿﺸﻪ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺻﺪ ﺑﺮاﺑﺮ ﻟﺠﺒﺎز ﺗﺮ از ﺧﻮدﺷﻪ. در طرف دیگه پسری که عاشق شیطنت های دختر قصمون شده اما اونقدر مغروره که میخواد بدون گفتن حسش ساحل رو راضی کنه تا ازدواج کنند ولی میدونه ساحل اونقدر لجبازهست که بدون شنیدن کلمه ی دوستت دارم بله رو نمیگه…
گوشیمو انداختم رو ی پاتختی. حوصلم سر رفته بود شدید. مامان بابا دایی و زن دایی چند ساعت پیش ر فته بودن و یه دو سه ساعتی میشد که اومدیم خونه ی بابا بزرگ. رفتم توی سالن هیچ کس نبود. شب شده بود و همه توی اتاقاشو ن بودن. صدایی از اون ور پنجره اومد نگاهی انداختم دیدم یه نفر داره با چراغ قوه ی گوشی روی زمین دنبال یه چیزی میگرده. کمی که دقت کردم دیدم صدفه. با ترس نگاهشو چرخوند سمت شونش و با ترس صاف وایستاد.
_لعنتی تو حتی از سایه ی شالتم میترسی آخه دختری تو؟ ا نگار داشت با خودش حرف میزد ادامه داد. _ببین ارواح وجود دارن اعتقاد دارم ولی اونا زامبی نیستن که نمیخورنت پس نترس. چند تا نفس عمیق کشید و دوباره مشغول گشتن شد که یهو با دیدن چوبی که به پاش گیر کرد چنان جیغی کشید که حس کردم شیشه ها دارن میلرزن. بلند زدم زیر خند ه که دوباره جیغ کشید و به من نگاه کرد با دیدن من نفس عمیقی کشید _ساحل تویی ؟ ترسیدم صدامو کلف کردم و گفتم:
_من روح ساحلم اومدم مثله زامبی ها بخورمت هاهاها. با تر س خندید و گفت _ساحل این کارا چیه دیوونه شدی. میدونستم داره از ترس میلرزه و اگه ادامه می دادم ممکن بود دیگه تا یک سال از ترس سمتم نیاد. با این همه ترسو بودنش رمان و فیلم ترسناک نگاه میکنه اسکول. _چته این وقت شب بیرونی؟ دنبال چی میگردی. _هیچی گردنبندم گم شده دنبال اونم. _صبر کن اومدم. رفتم پیشش و مشغول گشتن شدیم که یهو صدایی از پشت یکی از درختا اومد…