دانلود کتاب
دانلود رمان | میهن بوک منبع رمان های رایگان جدید و عاشقانه
دانلود کتاب
دانلود کتاب آبان سرد pdf از فاطمه خاوریان با لینک مستقیم

دانلود کتاب آبان سرد از فاطمه خاوریان با فرمت‌های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

میان تلخی یک حقیقت دست پا میزدم و فریادرسی نبود. دستی نبود مرا از این برهوت بی نام و نشان نجات دهد. کسی نبود محکم توی صورتم بکوبد و مرا از این کابوس تلخ و شوم بیدار کند! چیزی مثل بختک روی سینه ام افتاده بود و انگار کسی با تمام قدرتش دست هایش را دور گلویم انداخته بود و داشت خفه ام می کرد! خفگی بهترین تعریف برای این حال نزار و بی نفسی بود. صدای جیغ مژگان را بیخ گوشم می نشیندم…

خلاصه کتاب آبان سرد

_بخور دیگه ماهک. سرد شد از دهن افتاد. تحمل این فضا این خانه این مرد مثلا باغیرت مقابلم از توان من خارج بود. باید فکری می کردم باید راهی پیدا می کردم. من از سربار بودن بیزار بودم. توى لحنش هم تمسخر بود هم تحقیر: کار توی اون هتل خوبه که؟ خوش میگذره؟ نگاهم را از بشقاب ماکارانی مقابلم گرفتم و به نگاه منتظر و کمی شاکی اش دادم. اگر چاره داشت همین الان مرا با آن ساک دستی ام بیرون می انداخت. -هر کاری که ادم و از غرق

شدن نجات بده خوبه. اما لزوما در شان ادما نیست. مژگان لبش را گاز گرفت و زبان تند من داشت جو سنگین امشب را هم سنگین تر می کرد من آدمی نبودم که بخاطر به خطر نیفتن موقعیتم که شده سکوت کنم یا تلخ نباشم! نیشخند زد و آخرین قاشق ماکارانی را توی دهانش چپاند: کار کردن توی هتل در شان مژی هست و تو نه؟ – در شان مژگانم نیست. -کار مگه عاره؟ به قول مادر خدا بیامرزت هرکاری روزی حلال بیاره خوبه همین فکر و خیالای خام

رو کردی و خودتو دست بالا گرفتی که توی ۱۹ سالگی تازه به خودت اومدی که نه انگار باید خودت فکر خودت باش… مژگان دلواپس صدایش زد: – ایرج!؟ ابروهایم در هم رفت و بشقاب غذا را به عقب هل دادم: شما یکم زیادی اظهار نظر نمیکنی!؟ _روتو برم دختر تو خونه من نشستی دو قورتون نیمتم… بلند شدم و عصبی تقریبا داد زدم: جمع کن بابا هی خونم خونم. همچین میگه خونه ی من خونه ی من -کسی ندونه فکر میکنه اینجا یه قصره و…

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
میان تلخی یک حقیقت دست پا میزدم و فریادرسی نبود. دستی نبود مرا از این برهوت بی نام و نشان نجات دهد. کسی نبود محکم توی صورتم بکوبد و مرا از این کابوس تلخ و شوم بیدار کند! چیزی مثل بختک روی سینه ام افتاده بود و انگار کسی با تمام قدرتش دست هایش را دور گلویم انداخته بود و داشت خفه ام می کرد! خفگی بهترین تعریف برای این حال نزار و بی نفسی بود. صدای جیغ مژگان را بیخ گوشم می نشیندم...
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    آبان سرد
  • نویسنده
    فاطمه خاوریان
  • صفحات
    ۲۰۱۹
لینک های دانلود
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
کامنت ها

ورود کاربران

  • Shoryaپس فرمت pdfکوو...
  • سوگندسلام لطفا رمان پاورقی زندگی از همین نویسنده بزارید...رمان پاورقی خیلی بهتره از ا...
  • فاطمهمیشه جلد دوم و سومشو برام بفرستین...
  • Elhamسلام و خسته نباشید بابات رمان ولی باید بگم که مارال خیلی خودخواهه و این أدمو عصب...
  • رهاعالی بود از دستش ندید...
  • طراحی سایتتشکر...
  • باربریبا تشکر از سایت خوب ومفیدتون.پیروز و موفق باشید...
  • هاستسپاس از سایت خوب ومفیدتون.پیروز و موفق باشید...
  • طراحی وب سایتبا تشکر و سپاس از سایت خوب ومفیدتون.پیروز و موفق باشید...
  • موناسلام چرا برا من باز نمیشه...
آرشیو نویسندگان
درباره سایت
دانلود کتاب
دانلود رمان: میهن بوک پایگاه معرفی و دانلود بهترین رمان های الکترونیکی PDF , EPUB و صوتی کمیاب رایگان فارسی و خارجی جدید و قدیمی بدون سانسور
آمار سایت
  • 4056 نوشته
  • 405 محصول
  • 626 کامنت
  • 784 کاربر
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " دانلود کتاب " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.