دانلود کتاب عشق ملا از شادی قربانی با فرمتهای pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
نگین با روحی رابطه دارد که او را باردار می کند اقدام نگین برای سقط جنینش باعث می شود که…
حس کردم یخ زدم… ترسیده پلکام رو باز کردم که نگاهم تو چشمای سرد پیرزن قفل شد. اشکام راه خودشونو باز کردن… خدایا این چه مصیبتی بود بهش گرفتار شدم… حالا که به یقین رسیده بودم همچی واقعیت داره ترس تو جونم ریخته بود. نفسم سنگین شده بود… نشستم تا حالم یکم جا اومد… با صدای لرزون زمزمه کردم: باید دقیقا چیکار کنم؟ بدون اینکه جوابم رو بده به سمت اتاق دیگه ای رفت… نگاهم به
مسیر رفتنش خیره بود… چند دقیقه بعد با ورودش بوی زعفرون توی اتاق پیچید. محتویات کاسه قدیمی و داغونش رو هم زد و با قلمو روی کاغذ چیزی نوشت… _این کاغذو بدون اینکه باز کنی میندازی داخل سرکه چند ساعت بمونه، بعدش چهارگوشه خونه میریزی… دستش رو دراز کرد و کاغذ و به سمتم گرفت..دستای لرزونم رو دراز کردم و برگه رو ازش گرفتم توی زیپ کوچیکی که کنار کیفم بود گذاشتم…
یه تیکه از استخون اون مرده هارو باید برام بیاری اما یادت بمونه دخترجون باید حتما شب اینکارو بکنی و قبرشونو بکنی… تااونا چند ساعتی به خواب برن و نیان سراغت… از فکر این کارم وحشت کرده بودم چطوری باید انجامش می دادم! _چه ساعتی دقیقا انجام بدم بهتره؟ +سعی کن دو شب تا پنج صبح باشه… خیلی حواست رو جمع کن و هر چیزی که گفتم مو به مو انجام بده.. اگر اونا بفهمن و بیان سراغت..